3 رجب ، روز شهادت امام هادی (ع) تسلیت باد.
|
امام علی النقی (هادی) ـ علیه السّلام ـ امام دهم شیعیان جهان است که در نیمه ذی حجه سال 212 هـ. ق در شهر صریا (حومه مدینه) به دنیا آمد. پدرش امام جواد ـ علیه السّلام ـ و مادر گرامیش سمانه نام دارد.[1] |
اشعار شهادت امام هادی علیه السلام |
شمع جمع شبستان
فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی
كه هر كجا رود افتد به دام صیادیبه دانهای دُّر یكدانه میدهد برباد
نه گوش هوش و نه چشم بصیر نقّادی
چنان اسیر هوا و هوس شدم كه نپرس
نه حال نغمه سرایی نه طبع وقّادی
دلا دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر
مدار از همه عالم امید امدادی
مگر ز قبله حاجات و كعبه مقصود
ملاذ(1) حاضر و بادی(2)علیّ الهادی
محیط كون و مكان نقطه بصیر وجود
مدار عالم امكان مجرّد و مادی
شَها تو شاهد میقات «لِی مَعَ اللّهی»(3)
تو شمع جمع شبستان مُلك ایجادی
صحیفه ملكوتیّ و نسخه لاهوت
ولیّ عرصه ناسوت بهر ارشادی
مقام باطن ذات تو قاب قوسین است
به ظاهر ارچه در این خاكدان اجسادی
كشیدی از متوكل شدائدی كه به دهر
ندیده دیده گردون ز هیچ شّدادی
گهی به بركه درندگان(4) گهی زندان
گهی به بزم مِی و سازِ باغی عادی(5)
تو شاه یكّه سواران دشت توحیدی
اگر پیاده روان در ركاب الحادی
ز سوز زهر و بلاهای دهر جان تو سوخت
كه بر طریقه آباء و رسم اجدادی
آیة الله غروی اصفهانی (كمپانی)
پینوشتها:
1- ملاذ: پناه2- حاضر و بادی: حاضر: كسی كه در حضر و در شهر ساكن است. بادی: كسی كه بادیهنشین و صحرانشین است.
3- اشاره است به حدیث: «لی معالله وقت لا یسعنی فیه ملك مقرّب ولانبی مرسل: «مرا با خدا وقتی است كه در آن با من نمیگنجد هیچ ملك مقرّب یا پیغمبر فرستاده مرسل.» این حدیث منسوب به پیغمبراكرم صلی الله علیه و آله است و منظور از آن مقام استغراق یا محو و فنای در حضرت حق تعالی است. (رك : شرح مثنوی، جلد چهارم، استاد دكتر سید جعفر شهیدی، صفحه286).
4- بركه درندگان (بركة السباع): محلی بود كه مركز درندگان از قبیل شیر و پلنگ بود و امام بزرگوار را در آن محل خطرناك قرار دادند ولی به امر خداوند متعال درندگان برگرد آن حضرت حلقه زدند و زیانی به آن امام بزرگوار نرساندند.
5- باغی: سركش و طغیان كننده عادی: عداوت كننده و دشمن.اى هادى هدایت دین
اى ماه، مستنیر ز نور لقاى تو خورشید كسب فیض كند از ضیاى تو
اى خاص و عام از كرمت برده صبح و شام پیوسته فیض از سر خوان عطاى تو
اى جبرییل میر ملك پیك انبیاء خدمتگذار بر در دولتسراى تو
اى عاشر الائمه على النقى كه هست چشم امید خلق به مهر و وفاى تو
اى پور پاك معنى جود و كرم جواد حاتم هزار بار خجل از ثناى تو
اى مظهر جلال و جمال خداى فرد شد طوطیاى چشم ملك خاك پاى تو
در هر دو كون خرم و شاد است و رستگار در دل هر آن كه داشت فروغ ولاى تو
خوفش ز آفتاب جز این است بى سخن در دهر هر كه زیست به تحت لواى تو
تا مدفن شریف تو شد سرّ من رأى جان بخش و غم زداى شد از صفاى تو
زد طعنه بر بهشت برین هر كسى كه دید آن گنبد منور و صحن و سراى تو
اى هادى هدایت دین مبین حق اى آن كه مدح خوان تو باشد خداى تو
"علامه" با بضاعت فكرش كجا سزد انشا كند چكامه مدح و ثناى تو
"علامه"
دهمین مسند نشین
كیستم من شاهكار ملك ذات كبریایم |
دهمین مسند نشین از بعد ختم الانبیایم |
گوهرى ارزنده از گنجینهى جود جوادم |
نهمین فرزند دلبند على مرتضایم |
مصرعى از شعر ناب عصمت كبراى حقم |
هشتمین پروردهى ایمان و صبر مجتبایم |
پاسدار پرچم پر افتخار حق پرستى |
هفتمین سنگر نشین نهضت خون خدایم |
دُرّ عبادت فارغ التحصیل درس عابدینم |
ششمین زینت فزا از بهر محراب دعایم |
در نایابى ز بحر دانش بحراالعلومم |
پنجمین گنجینهى اسرار كل ماسوایم |
صادق آل نبى را وارث فقه و اصولم |
چارمین استاد دانشگاه تكوین ولایم |
وارث موسى بن جعفر در مسیر پایدارى |
سومین نور دل آن پیشواى مقتدایم |
محور چرخ زمانم، حجت روى زمینم |
دومین گل از گلستان على موسى الرضایم |
در مسیر حق پرستى بعد آباء گرامم |
اولین هادى خلق بعد از مصباح الهدایم |
در شجاعت بى قرینم، در سخاوت بى نظیرم |
حق پرستان را حبیبم، دردمندان را دوایم |
من وصیم، من ولیم، من نقیم، من سخیم |
زانكه همنام على معنىِ، هاى هل اتایم |
آیهى تطهیر را مصداق و از امر الهى |
آیهاى از شاخصار نصِ نون اِنّمایم |
غم مخور (ژولیده) فردا پاى میزان عدالت |
شافعت در نزد حق هنگام پاداش و جزایم |
"ژولیده نیشابوری"
مجلس بزم متوكل
چرا چنین متوكل به ما جفا كردى |
شدى به كین، متوسل ستم روا كردى |
غم مدینه مرا كم نبود اى ظالم؟ |
كه طعن و تهمت و تبعید را روا كردى |
مگر مرا به تمسخر گرفتهاى كان شب |
به جشن و لهو و لعب خواهش غنا كردى |
براى من شب جشن تو پر ز ماتم بود |
خوشى نبود، كه بر پایىِ عزا كردى |
سرور و بزم تو تنها سر بریده نداشت |
چرا سرم نبریدى؟ به من جفا كردى |
ز روى پاك و نجیبم حیا نكردى تو؟ |
چسان ز شعر من اى بى حیا حیا كردى |
عبادت شب و ذكر و ترحمم دیدى |
ولى به دشمنى خویش اتّكا كردى |
هزار نقشه به قتلم كشیدى و اجرا |
به دست معتز ملعون در انتها كردى |
براى حفظ متاعِ دو روزه دنیا |
تو باب، در همه جا، سبّ اوصیا كردى |
به بغض آل على راه كربلا بستى |
جفا به زائر و سلطان نینوا كردى |
براى عُسرت و آزار زائران حسین |
پس از دو قرن عجب ظالمانه تا كردى |
چه دستها كه بریدى ز قبر پاك حسین |
به زجر و حرمله و شمر اقتدا كردى |
یزید آب بر او بست و تو حَرَم بر آب |
به شاه تشنه لبان كار اشقیا كردى |
ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی
ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی
بگرفته حسن بر تو عزا حضرت هادی
یک عمر ستم دیـده ز جور «متوکل»
در آینه صبح و مسا حضرت هـادی
دل سوخته از طعنه و از زخم زبانها
خونین جگر از زهر جفا حضرت هادی
بردند همان شب که سوی بـزم شرابت
چون از تو نکردند حیا حضرت هادی
افسوس که کشتند تـو را از ره بیـداد
بی جرم و گنه، قوم دغا حضرت هادی
افسوس، به جور از حرم مادر و جدت
گشتی تو غریبانه جدا حضرت هادی
کس از غم ناگفتهات ای یوسف زهرا
آگاه نشد غیر خـدا حضرت هـادی
کشتند تو را در دل غربت، به چه جرمی؟
ای جان جهانت بـه فدا! حضرت هادی
بزم می و خون دل و حبسِ ستم و زهر
حق تو عجب گشت ادا حضرت هادی
در ماتـم تـو ای خلف پـاک پیمبـر
شد سامره چون کرب و بلا حضرت هادی
"میثم" به تو و غربت تو اشک فشاند
ای کشته بیجرم و خطا حضرت هادی
"غلامرضا سازگار"
لطف امام
لطف امام هادى و نورولايتش |
ما را اسير كرده به دام محبتش |
بر لطفبى كرانه اوبسته ايم دل |
امشب كه جلوه گر شد خورشيد طلعتش |
منت خداى را كه به ما كرده مرحمت |
توفيقبرگزارى جشن ولادتش |
تبريك باد بانوى كبرى سمانه را |
كين غنچه بر دميد ز گلزار عصمتش |
ماه تمام ونيمه ذى حجه مطلعش |
خير كثير وكوثر قرآن بشارتش |
اين است آن امام كه تقدير ايزدى |
بعد از جواد داده مقام امامتش |
اين است آن امام كه ذرات كائنات |
اقرار كردهاند به جود و كرامتش |
اين است آن امام كه در بركة السّباع |
شيران شوند رام و گذارند حرمتش |
اين است آنامام كه از نقش پرده هم |
ايجاد شير زنده كند حكم قدرتش |
اين است آن امام كه دشمن به چند بار |
رخسار عجزسوده به درگاه عزتش |
سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى |
دشمن به لرزه آمده از برق هيبتش |
آن سومينابوالحسن از خاندان وحى |
چون سه على ديگر باشدعبادتش |
افزون زريگهاى بيابان عطاى او |
بيش از ستارههاى درخشان فضيلتش |
مائيم و دست و دامن آن حجت خدا |
چون نااميد كس نشود از عنايتش |
گرديده ايم جمعبه ذيل لواى او |
افكنده ايم دست به دامان رحمتش |
از آستان قدس رضا هديه مى كنيم |
آه دلى بهغربت و اشكى به تربتش |
يارب بحق فاطمه با فتح كربلا |
بگشا بروى ما همه راه زيارتش |
از لطف آن امام (مؤيد) مؤيد است |
كو رانشان خدمت آل محمداست |
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : شهادت امام هادی (ع), 3 رجب, اشعار شهادت امام هادی علیه السلام, ,
موضوع :
«زندگی نامه امامان» , «مذهبی» , پیامک مناسبتی , ,